گفت و گو با دکتر سيد سعيدرضا عاملى
دکتر سيد سعيد رضا عاملى، دکتراي ارتباطات و رئيس مؤسسه مطالعات امريکاي شمالي و اروپا و رئيس دانشکده مطالعات جهان است. از ايشان مقالات و کتب مختلفي به زبانهاي فارسي و انگليسي به چاپ رسيده است.
اثرات جهاني شدن يا جهاني سازي بر خانواده و زندگي زنان اجتناب ناپذيراست، پس طبيعي است که گام اول بحث، با کندوکاو در مفهوم و ماهيت جهاني شدن يا جهانيسازي آغاز شود. لذا بفرماييد برداشت جنابعالي از مقوله جهانيسازي چيست؟
- در بحثهاي متدلوژيک، موضوعات متنوعي وجود دارد و گاهي پيشفرضها مانع فهم ميشوند و زماني که در فهم برخي مسائل، دانشهاي پيشيني دخالت ميکنند ممکن است فهم مسئله با مشکل مواجه شود. جهانيشدن افکتي دارد که موجب شده به عنوان جهانيسازي مطرح شود. من با واژه جهانيسازي در همه زمينهها موافق نيستم زيرا جهانيسازي توليد مارکسيسم است. توليد جريان چپ دنيا و تظاهراتي است که در دنيا برعليه جهانيسازي و عليه سلطه اقتصادي غرب رخ ميدهد و بيشتر بر عليه سلطه اقتصادي برخي شرکتها مثلwto –world bank ,nafta, است که از آن به عنوان GLOBAL BoDY GOVERNMENT تعبير ميشود (بدنه حکومت جهاني). اين جريان مرده چپ در حال بازسازي کردن خود است و متأسفانه مذهبيها هم همان جريان چپ و همان ادبيات را ادامه ميدهند، با اين تفاوت که اين حرفها از زبان يک فرد مذهبي گفته ميشود. جهاني شدن امر جديدي نيست، بدين معنا که با بازگشت به تاريخ، درمييابيد که عواملي وجود داشتهاند که روي همه جهان اثر گذاشتهاند؛ مثل اديان بزرگ که نگاهي جهاني داشتهاند مثلاً در انجيل انگليسي در بسياري موارد به واژه (اي مردم جهان) برخورد ميکنيم. در قرآن هم 80 بار کلمه ناس تکرار شده است. (يا ايها الناس) هم کلمه ناس عام است و هم ال آن، ناس همه مردم جهان ر شامل ميشود و محدود به جغرافيا نيست. حتي دين و نژاد و قوم هم ندارد و همه مردم دنيا را مورد خطاب قرار ميدهد. همين نگاه عام باعث گسترش اسلام و مسيحيت شده است، اسلام در 100 سال اول به افريقا و اسپانيا و ايران رفت. منبع اين جهاني شدن اوليه، دين و امپراتوريهاي روم و ايران بود که قلمرو اداره آنها خارج از جايگاه و حکومتشان بود، يعني جهاني بودند. جهانيشدن سنتي بدين معناست که کار فيزيکي انجام ميشود؛ اما اثر آن خارج از بدن است. اين جهانيشدن با صنعت چاپ شروع شد. بعد از آن صنعت ريسندگي در انگلستان به وجود آمد و اين صنعت باعث شد که تکرار اتفاق بيفتد. اساساً جهانيشدن به يک معنا، تکرار يک ارزش و استاندارد خاص است. وقتي از جهانيشدن دين صحبت به ميان ميآيد، بدين معناست که ايدهاي در همه جا گسترش مييابد و اعتقاد مشترکي را ايجاد ميکند. ماشين ريسندگي و ماشين چاپ چنين کاري را کرد. ماشين ريسندگي يک نقشه را در صدها هزار متر تکرار ميکرد ولي اين صنعت صرفاً امکان تکثير را به صورت گسترده فراهم نکرد؛ بلکه سنتهاي مدني و اجتماعي را نيز به همراه آورد. به نظر من بخشي از مدرنيته، صنعت است و بخش ديگر، اخلاق و ارزشهاي مدني است که به وجود آورده، نظام مدني در قالب نظام دموکراسى، نظام مدرسهاى، قوانين و مقررات شهري يا پارلمان بود که در همه جهان تکرار شد. کلمه استاندارد، توليد کلمه مدرنيته است. استاندارد نسخهاي است که در همه دنيا بايد تکرار شود. رياضيات استانداردي دارد که در همه جا بايد تکرار شود. شيمي هم به همين ترتيب و... استاندارد به کمک اين عنصر آمد. لذا ما مفهومي داريم به نام جهانيشدن مدرن که مرز اين دوره تا زماني است که صنعت ارتباطات همزمان به وجود آمد. در سال 1889 مورس انگليسي علايمي را ايجاد کرد که به وسيله آن با دادن علامتهايى، ارتباط با آن سو برقرار شد و پيامها و علايم ارسال شد. براي اولين بار بود که ارتباط همزمان با شخص غايب، اتفاق افتاد. قبل از اين، ارتباطات به صورت فيزيکي يا نامه بود.
چيزي که درست درک نميشود، بحث صنعت همزمان ارتباطات است. اگر جهانيسازي ايدئولوژيک شود و ما در مقابل آن بايستيم، ممکن است بتوانيم چند صباحي در مقابل آن مقاومت کنيد؛ اما از بسياري از مزاياي اين صنعت محروم خواهيم شد؛ مثلاً از امکاني که ميشود به همه مردم شهر خدمت رساند يا از آن جهت که ميتوان بقيه دنيا را هم به لحاظ ايدئولوژيک تحت پوشش قرار داد.
تفاوت صنعت همزمان ارتباطات با جهانيشدن و مدرنيته، سرعت است. مفهومBY PERMEDEACY (فوري)، از اصطلاحاتي است که در دنياي مجازي استفاده ميشود. يعني پنجرههاي قابل دسترسي فورى. اين پنجرهها براي همه باز هستند. تفاوت آن هم در بسياري جاها مشخص ميشود؛ مثلاً تفاوت جهانيشدن جديد اين است که زيرساختي به نام DIGITALIZATION دارد. تفاوت صنعت ديجيتال با صنعت آنالوگ اين است که صنعت آنالوگ در درجه اول فرايندي خطي و فيزيکي است. صداي آنالوگ با صداي ديجيتال تفاوت دارد، در صداي آنالوگ، طراحي تعداد دکمهها در دستگاه پخش صوت، در تغيير کيفيت صدا تأثير دارد؛ زيرا براي تغيير صدا از دکمه استفاده ميشود، اما صداي ديجيتال، صداي رياضي است و داراي ترکيب عددي است يعني دقيقاً چهار عمل اصلي پشت صفحه ديجيتال وجود دارد، ما تصاوير را ميبينيم؛ اما پشت اين تصاوير، جهان اعداد است و به راحتي ميتوان تصاوير را قطع کرد، کما اينکه در رياضي راحت ميتوان تقسيم کرد يا تصوير را ضرب هندسي کرد. به راحتي ميتوان بخشي از تصوير را منها کرد، يعني بخشي را به جاي ديگر منتقل کرد. منطق رياضي بر تمام منطق ديجيتال حاکم است. اين منطق يک تغيير بنيادين در مسير تاريخ است. تفاوتي که در جهانيشدن موسوم که از آن به جهاني شدن ارتباطات تعبير ميشود، با جهانىشدن مدرن و دوره سنتى، اين است که سرعت در دنياي ارتباطات، نقش اساسي دارد و يکي از ويژگيهاي مهم آن وصل شدن به شبکههاي مختلف جهاني است. ويژگي ديگر آن، شبکهاي شدن تعاملات در سطح جهاني است. اين جهان، جهاني مجازي است. بر خلاف جهان واقعي که مثلاً فردي در خانه نشسته است و در آن حال تنها با خانه و خانواده است ؛ اما جهان مدرن، جهان کليک است، با زدن لينکهاي مختلف ميتوان وارد دنياي جديدي شد.
کاستلز ميگويد: تغييراتي که ظرف 200 سال، دوره مدرنيته اتفاق افتاد، در دوره جهانيشدن ظرف 20 سال اتفاق ميافتد. به نظر من سرعت خيلي بيشتر از اين است.
امروز از فضاي مجازي به واقعيت مجازي تعبير ميکنند؛ مثلاً بر خلاف سينما که فضايي آرماني توليد ميکند و انسان را به جهان خيال ميبرد، فضاي مجازي چنين ويژگياي ندارد.
- آيا براي شما سرعت ارتباطات در جهانىسازى، مؤلفه اصلي است و به يک معنا شما جهانيشدن را يک سير طبيعي ميدانيد؟
- نه، به نظر من جهانيشدن، سخت افزاري و نرم افزاري دارد. دو نوع سختافزار دارد که در واقع بايد گفت دو نوع جهانيشدن وجود دارد: يکي مربوط به صنعت حمل و نقل است که در 100 سال اخير بسيار سريع پيشرفت کرده است. منشأ اين نوع جهانيشدن، حمل و نقل است. نوع ديگر آن مربوط به صنعت همزمان اطلاعات است؛ مثل تلفن و تلگراف و .... اما اطلاعات نرم افزاري هم در جريان است که اين نرم افزار ممکن است نوعي ايدئولوژى، به عنوان مثال امريکايي شدن باشد و ايدئولوژي هم واقعيت دارد. مثلاً در اسلامي که توليد غرب است، يک ايدئولوژي وجود دارد و هدف آن توليد ايران و اسلام وحشت در جهان است.
نظرات شما عزیزان: